خشونت چیست؟
در مطلبی با عنوان میراث چنگیز و خالد را رنگ حسینی ندهیم نوشتم: امروز بعضاً به آنچه که ارمغان چنگیز و تیمور و خالد بن ولید در این مرز و بوم است (از جمله خشونت و خونریزی)، رنگ دین و مذهبمان را داده ایم و یکی از مظلومیت های علی و حسین، که درود خدا بر هر دو باد، همین است
گفتگویی با دوستان سر گرفت، که دوستان اصرار داشتند خشونت را تعریف کنم
هر چند به گمان خودم از منظری که وارد شده بودم لزومی به تعریف خشونت نمی دیدم، برای تداوم گفتگو تعاریف خشونت را سرجمع کردم:
تعریف فلسفى خشونت
خشونت یعنى... مجموعه اى را برخلاف طبع و نُرم آن مجموعه هدایت کردن است. لذا این طور نیست که فقط کشت و کشتار و شکنجه و امثال این ها خشونت باشد... این ها صورت هاى حاد و آلوده ظهور خشونت هستند ولى خشونت در آن ها خلاصه نمی شود و اصناف و انواع و مصادیقى دیگر هم دارد بنابراین خشونت به معناى مانع شکوفایى طبع آدمى و حرکت طبیعى و آزاد فرد بودن است. و در مورد جمع نیز آن چه مانع حرکت و رفتار نرمال جامعه شود و هنجارهاى جامعه را بشکند خشونت نام دارد. این هنجارها گرچه اعتباری اند، هم از حقوق فردى آدمیان الگو گرفته اند و هم از طبایع فردى متأثرند.
... شخص خشن به شخصى گفته می شود که ... در ارتباطات اجتماعى خودش صفت عاطفه در او وجود نداشته باشد. وقتى گفته می شود تصمیم گیری هاى فلان شخص خشن است یعنى او کسى است که همیشه با قوه غضبیه برخورد می کند و مردم او را آدم شرّى مى دانند و در تماس با او احتیاط می کنند...
افرادى به وسیله همین غضب و مهابت ظالمانه احیاناً در تاریخ هم کارهایى انجام داده اند. حجاجبن یوسف ثقفى در مدیریتش یک آدم خشنى بود و به کوچک ترین مسئله دستور قتل صادر می کرد یعنى حکومتش بر ترس استوار بود...
حکومت هایى که بر خوف و ترس استوارند خشن هستند مثل افراد خشن و شرى می باشند که مردم از شر و غضب آن ها می ترسند. شخصى که اهل منزل از داد زدن و فریاد کردنش بترسند آدم خشن است، یعنى موضع گیرى او براى پیشبرد هر کارى با قوه غضبیه صورت می گیرد و مردم براى این که از آزار بیشتر او رنج نبینند به حرف او گوش می دهند. این تعریف عرفى از خشونت است.
دکتر احمدرضا فتوت
http://managersclub.persianblog.ir/post/1371
خشونت، رفتاری است که با هدف آسیب رساندن به دیگری، بهگونههای جسمی، روانی، تحمیل محدودیتهای مالی، ممانعت از پیشرفتهای شغلی و ارتقای تواناییهای فردی، بیاعتنایی به دیگری...
..."نیت" موضوع بسیار مهمی است ... اگر فردی در خیابان، در تصادفی با اتومبیل موجب مرگ کسی شود، این رفتار "خشونتآمیز" نمیباشد، ولی برعکس، چنانچه عاشق سینه چاکی بر سر سفره غذا، قاشقی را به طرف معشوقه خود پرتاب نماید، ولو هیچگونه آسیب جدی و یا حداقلی از آسیب را بهمراه نداشته باشد، این رفتار مصداق بارز " پرخاشگری و خشونت" میباشد.
گروهی از روانشناسان به نام "روانشناسان شناختی" بر این باورند که خشونت و پرخاشگری... درنتیجه " تفسیر و نگرش فرد " نسبت به رخدادهای طبیعی بروز میکند ... "ارزیابی" فرد از حادثه، چگونگی واکنشهای او را در آینده، پیش بینی میکند.... چند مثال از رفتارهای پرخاشگرانه توجه کنیم و ... دلیل فرد (تفسیر فرد) برای ارتکاب:
- او را کتک زدم، چون بیادبی کرد
- او را هل داد، چون خیلی پررو شده بود
- همسرم را با مشت درهم کوبیدم، چون دست خودم نبود
- او را زدم، چون با رانندگیاش میخواست به من بفهماند که تو ارزشی نداری
تمام رفتارهای پرخاشگرانه بالا، پس از واژه توصیفی"چون" بروز میباید، و این جمله یعنی نوع تفسیر و نگرش فرد به هر یک از رفتارهای قسمت اول. معمولاً افراد پرخاشگر در ذهنشان همواره با مفاهیمی نظیر: بیعدالتی، انصاف، اخلاقی سازی، کم تحملی ذاتی،مطلق اندیشی و ... دست به گریبانند. اما اگر فرد پرخاشگر میدانست که این مفاهیم تماماً ساخته و پرداخته ذهن ماست و مِلاک تشخیص و صحت و سقم آن، شیوه ارزیابی ماست و نه حقیقت و یا واقعیتی بیرون از ذهن، شاید اندکی با انعطاف بیشتری، رفتارهای خود و سایرین را تفسیر میکرد.
http://www.rahyabiran.org/fa/womenworld/womenviolence
درباره ی خشونت و تکنولوژی
خشونت (violence) عبارت است از تحمیل ارادهی خود به دیگران، یعنی، اعمال زور
http://www.fallosafah.org/main/article/item_view.php?item_id=5&category_id=
نگاهی به آمار و عوامل خشونت بر علیه زنان در ایران (درس جامعه شناسی حقوق)
...
ارائه تعریفی از خشونت که دربرگیرنده کلیه رفتارهای خشونت آمیز ( فیزیکی ، روانی ، اجتماعی ، جنسی و … ) باشد ، تا حدودی مشکل است ، ولی در اینجا به بیان جامعترین تعریف ارائه شده از خشونت می پردازیم. گیلز و اشتراوس ، خشونت را اینگونه تعریف می کنند:
خشونت رفتاری است که با قصد و نیت آشکار و یا پنهان برای وارد کردن آسیب فیزیکی ، روانی ، اجتماعی به فرد دیگر صورت می گیرد.
....
http://lawtoday.ir/posts/415
ماهیت و ابعاد خشونت در چشم انداز قرآن
...
تعریف خشونت
در تبیین چیستی خشونت، تعریف مورد وفاق وجود ندارد. این بدان سبب است که هر کسی از پایگاه فکری، فرهنگی و اجتماعی خاص به خشونت نگریسته است و یا در مقام تعریف، گونه و یا عرصه ویژه ای از خشونت را در نظر داشته است و یا حتی آنان که خشونت در ساحت معین ـ خشونت اجتماعی ـ را به تعریف نشسته اند به دلیل هم زیستی خشونت با زور، قدرت و نیرو، چه بسا داد و ستدهای مفهومی میان آنها صورت پذیرفته و از همین رو در تعریف خشونت گفته شده است، خشونت یعنی: «استفاده از زور»9 و یا «سوء استفاده از قدرت»10
با اینکه مفاهیم زور، قدرت و خشونت نسبت این همانی ندارند؛ هر چند که در بیشتر موارد خشونت با توسل به زور و قدرت همراه است، اما استفاده از هر زور و قدرتی را نمی توان خشونت نامید، حتی در شکل نامشروع کاربرد قدرت؛ چه اینکه…
تفکیک مفاهیم قدرت، زور و خشونت...: «قدرت هرگز خاصیت فرد نیست، بلکه به گروه تعلق می گیرد و فقط تا زمانی که افراد گروه با هم باشند وجود خواهد داشت. وقتی می گوییم کسی صاحب قدرت است، مراد عملاً این است که از طرف عده ای معین از مردم این قدرت به او تفویض شده است که به نمایندگی آنها عمل کند. پس در حقیقت «قدرت از آن مردم است» و «بدون مردم یا گروه قدرت وجود نخواهد داشت».11
اگر دربارۀ شخص یا فرد، قدرتمند به کار برده می شود کاربرد مجازی و استعاری است...12
چنان که زور در اصطلاح فلسفه سیاسی بر انرژی که از جنبش های جسمانی یا اجتماعی حاصل می گردد دلالت دارد.
حال آنکه خشونت، دست کم در پاره ای از گونه های خود از یک سو تا حدی می تواند بدون تعداد پشتوانه جمعی بروز یابد، چون خشونت متکی به اسباب و ابزار است، بدون ابزار و ادوات، خشونت امکان پذیر نیست. از دیگر سوی خشونت، عمل، کنش و رفتار است با اینکه زور، چنان که پیشتر گفته شد، فرآیند است.
بدین ترتیب اگر بتوان مفهومی نزدیک با خشونت سراغ گرفت، مفهوم نیرو بیش از سایر مفاهیم با خشونت نزدیک تر است. زیرا ادوات و ابزاری که برای خشونت لازم است و بدون آنها خشونت امکان ندارد، برای آن ساخته می شوند که نیروی طبیعی خشونت گرا را فزونی ببخشد. این کارکرد تا بدانجا پیش می رود که در فرجام ممکن است جایگزین نیروی طبیعی شود.13
در تعریف دیگر، «هر حمله غیرقانونی به آزادی هایی که جامعه رسماً یا ضمناً برای افراد خود قائل گردیده خشونت است».14
مقصود از آزادی در این تعریف اگر تنها حق آزادی در جنبه های مختلف آن باشد، تعرض به سایر حقوق ـ حقوق فطری، طبیعی و… ـ خشونت شمرده نمی شود.
افزون بر این، ستم ها، تبعیض ها و محدودیت هایی که بر شهروندان از سوی دولت های مستبد و خودفرمان که برنامه و نظام قانونی ندارند، روا داشته می شود، در این تعریف نمی گنجد و خشونت نیست.
همچنین عملکرد حکومت اکثریت و دموکراسی بدون قانون اساسی که در بیشتر موارد به لگدمال شدن حقوق اقلیت ها به گونه هراس انگیز می شود نباید خشونت به حساب آید.
از سوم سو، این تعریف تنها مخالفت با هنجارها و قوانین مجعول را خشونت می شناسد؛ که برآیند آن اولاً این است که خشونت های قانونی، خشونت نباشد. دوم اینکه خشونت می بایست امر اعتباری باشد و فاقد حقیقت جداگانه، عینی و دارای موجودیت فراتر از اعتبار باشد، یا اینکه خشونت های کیفری و حقوق جزا و اقدامات سرکوبگرانه برای افراد و اعمال مخلّ امنیت افراد و یا جامعه از جانب حکومت را نمی توان خشونت نامید. روا و مشروع بودن این اقدامات را نمی شود سبب آن دانست که هویت خشن و سرکوبگرانه آن را نادیده بینگاریم.
نکته دیگر اینکه اگر خشونت اقدام غیرقانونی بر خلاف آزادی باشد و آزادی نیز چنان که گفته شده عبارت باشد از: وابسته نبودن به هیچ چیز دیگری مگر قوانین، این تعریف همراه با دور، و تهی از هرگونه معرفت و آگاهی بخشی نسبت به شناخت خشونت خواهد بود؛زیرا که برآیند تعریف چنین می شود: هرآنچه خلاف قانون است، خلاف قانون است.
در تعریف های دیگری، خشونت یعنی: «هرگونه تهاجم فیزیکی بر هستی انسان که با انگیزه وارد آوردن آسیب، رنج و یا لطمه زدن همراه باشد».15 و یا «کاربرد نیروی فیزیکی و یا تهدید ناشی از کاربرد نیروی فیزیکی که می تواند لطمات جسمی، معنوی، بر شخص یا اشخاص بگذارد».16
این گروه از تعریف ها هر چند از این نظر که بخشی از گونه های مختلف خشونت، چون خشونت فردی، گروهی، سیاسی، دولتی را پوشش می دهد در خور توجه است. اما محدود ساختن خشونت به تهاجم و یا کاربست نیروی فیزیکی چون خشونت های روانی و معنوی را در بر نمی گیرد. از این رو نمی توان این گروه از تعریف ها را نیز تعریف جامع و نهایی خشونت به شمار آورد.
پاره ای نیز با جداسازی جنبه های مختلف خشونت گفته اند:
«از نظر شخصی و روانی، خشونت ، تندخویی و منش سخت گیرانه و یا بروز ناگهانی و انفجارگونه نیرویی است که صورت تهدید کننده، مخرّب و گاه قتّال به خود می گیرد.»17
از جنبه اجتماعی، خشونت، به نابردباری مذهبی، «دگرناپذیری فکری» و یا «استفاده از زور و قدرت به شیوه ای مخرّب به وسیله نهادها یا هویات اجتماعی در راستای تحصیل غایات مورد نظر این نهادها» تعریف می شود.18
چنان که در بعد سیاسی، خشونت، یعنی «عدم مماشات با رقبای سیاسی، قاطعیت و عدم چشم پوشی از خلاف و خطای متهمان و مجریان»، «نوعی رفتار سیاسی که حاوی عنصر اعمال ناشایست قدرت است».19
«تعریف خشونت به: شیوه های خلاف نرم (norm) و خلاف طبع، دست بردن…»20 نیز چنان که باید از عهده برنیامده است؛ چه اینکه گذشته از سرچشمه های اومانیستی این تعریف و تأثیرپذیری افزون آن از آرا و نظریات تربیتی فیلسوفان اجتماعی چون ژان ژاک روسو که می گویند بروز رفتار پرخاش جویانه در کودکان از هنگامی بروز می کند که حرکات جسمی آنان مقید شود، چه این محدودیت، باعث احساس محرومیت و حالت ناکافی در کودک می گردد که یکی از نمودهای آن رویکرد به خشونت است، پرسش ها و کاستی های فراروی این تعریف قرار دارد؛ از جمله اینکه:
1. این تعریف بر پیش فرض سرشت و طبیعت پیشینی داشتن انسان استوار است. در همین فرض اگر طبع و میل انسانی، چنان که برخی می گویند، اساساً به سوی زشتی ها و پلیدی ها و خشونت ورزی باشد و یا وجه غالب طبیعت و سرشت انسانی چنین باشد، جلوگیری از شکوفایی چنین طبع را می توان خشونت نامید؟
2. به فرض آنکه انسان ها در سرشت نخستین خویش دارای طبع خیرخواهانه باشند، اما بر اثر عوامل تربیتی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، کج روی و انحراف، طبع دوم و ثانوی آنها گردیده باشد حرکت و مشی بر وفق چنین طبع و هم آوایی با آن را می شود مداراجویی و مخالفت با آن را خشونت نامید؛چون خلاف نُرم و طبع و پسند چنان فرد یا جامعه است؟ گمان نمی رود کسانی که از تعریف پیش گفته دفاع کرده اند، جسارت پذیرش این فرآیند را داشته باشند.
اگر خواسته باشیم از انواع مختلف خشونت، تعریف یگانه ارائه دهیم، می شود با رعایت و در نظر داشت چند نکته به این منظور دست یافت:
یک. خشونت، خودگونه ای از آسیب های اجتماعی به شمار می رود، چنان که نوعی اختلال رفتاری در فرد به حساب می آید که گاه یک جامعه در تعامل و روابط شهروندان با یکدیگر و یا روابط دولت و ملت و یا روابط بین ملت ها و دولت ها، دچار آن می گردند، بدین ترتیب می باید در تعریف خشونت مفهوم و نمایی کلی از آسیب اجتماعی را لحاظ کرد، تا به رهیافت درست و روشن تری نسبت به یکی از مصادیق آن نایل آییم.
دو. در تعریف و ارائه تصویر کلی از آسیب اجتماعی می شود گفت: هر چیزی که با عرف و قراردادهای اجتماعی، مذهبی و هنجارهای یک جامعه هماهنگی نداشته باشد، آسیب اجتماعی شناخته می شود.
سه. با الهام از ماهیت و تعریف آسیب اجتماعی می توان آنچه را در پی می آید، تعریف بهتر نسبت به سایر تعریف ها برای خشونت دانست:
«اقدام علیه جسم، جان، شرف، مال، حقوق فطری، طبیعی، اجتماعی و معنوی فرد، افراد، هویت ها و هنجارهای اجتماعی».21
واژه اقدام در این تعریف شامل اقدام فیزیکی چون قتل، ضرب، جرح، غارت، دزدی و نیز اقدام های معنوی مانند تهدید، توهین، بهتان، سخریه و… می گردد؛ چه این هر دو طیف، ازمصادیق اقدام علیه می باشد، چنان که این تعریف، گونه های متنوع خشونت فردی، گروهی، سیاسی، روانی، اقتصادی و فرهنگی را در قلمرو خویش جای می دهد.
این تعریف از خشونت را می توان نزدیک ترین تعریف خشونت با آموزه های قرآنی و نگرش دینی نسبت به خشونت دانست؛ چه قرآن، شمار وسیعی از رفتارها را در قلمرو خشونت قرار می دهد؛ رفتارهایی چون، قتل، ضرب و جرح، سرقت، زنا، رباخواری، تمسخر، استهزا، افترا و غیبت، بخشی از رفتارهای خشونت آمیزی هستند که قرآن از آنها یاد کرده است. رهیافت به این نگره قرآنی از راه درنگ و تأمّل در فراخنای مفهومی واژه ظلم که واژه کلیدی در ترسیم و تبیین خشونت در نگره قرآنی می باشد، میسر می گردد.
...
پی نوشت ها:
...
10. گزارش کمیته مأمور مطالعه در امر خشونت و بزهکاری، به سرپرستی آلن برجنت، ترجمه مرتضی محسنی، به نقل: دکتر غلامحسین الهام، خشونت های قانونی و نظام های سیاسی، کتاب، نقد، ش14و15، صفحه 33.
11. هانا آرنت، خشونت، ترجمه عزت الله فولادوند، چاپ اول، انتشارات خوارزمی، تهران، 1359،63.
12. همان، 71ـ64.
13. همان، 71.
14. نسرین مصفا، مسعود طارم سری، عبدالرحمن عالم، بهرام، زیر نظر جمشید ممتاز، تجاوز در حقوق بین المللی، صفحه های46،47،196و197. به نقل: دکتر غلامحسین الهام، خشونت های قانونی و نظامهای سیاسی، کتاب نقد، ش14و15،صفحه 32.
15. اصغر افتخاری، ظرفیت طبیعی امنیت، (مورد مطالعاتی: قومیت و خشونت در ایران) فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره پنجم و ششم، پاییز و زمستان1378هـ.ش به نقل: دکتر بهرام اخوان کاظمی، امام علی، عدالت و خشونت، کتاب نقد، ش14و15، 69.
16. همان.
17. حنایی کاشانی، محمدسعید، پرسش از تکنولوژی و خشونت، ماهنامه کیان، سال هشتم، بهمن ـ اسفند، 1377، شماره45، صفحه123.
18. همان.
19. همان.
20. سروش، دکتر عبدالکریم، دیانت، مدارا و امنیت، ماهنامه کیان، سال هشتم، بهمن ـ اسفند1377، ش45، 20.
21. میرخلیلی، سید محمود، خشونت، و مجازات، کتاب نقد، ش14و15، 127.
...
http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,134?PHPSESSID=9dfb4271d6a54a11dce9eed2c0c2e4bb
خشونت مردان ریشه در فرهنگ ما دارد
...
تعریف خشونت: خشونت در جوامع به طور کلی دو حالت دارد. زنان با زیرکی این کار را می کنند; یعنی زمینه را برای خشونت مردان فراهم می کنند. زنان به علت داشتن دایره لغت وسیع در مغزشان، واژه ها را می دانند و بنابراین هرجور بخواهند جو را به نفع خودشان برمی گردانند. از آن طرف مردها استدلال قوی دارند، اما با واژه های ضعیف; در نتیجه چون نمی توانند با واژه ها مقابله کنند، دست به برخورد فیزیکی می زنند. برخورد فیزیکی متاسفانه به ایجاد تنفر و تعارض در فرزندان منجر می شود.
...
http://tebyan-zn.ir/News-Article/men/2011/6/2/29262.html
اینها هم تعاریف انگلیسی روی وب برای خشونت:
vi·o·lence
noun /ˈvī(ə)ləns/
1.Behavior involving physical force intended to hurt, damage, or kill someone or something
2.Strength of emotion or an unpleasant or destructive natural force
- the violence of her own feelings
3.The unlawful exercise of physical force or intimidation by the exhibition of such force
--------------------------------------------------------------------------------
Web definitions
an act of aggression (as one against a person who resists); "he may accomplish by craft in the long run what he cannot do by force and violence in the short one"
ferocity: the property of being wild or turbulent; "the storm's violence"
a turbulent state resulting in injuries and destruction etc.
(violent) fierce: marked by extreme intensity of emotions or convictions; inclined to react violently; fervid; "fierce loyalty"; "in a tearing rage"; "vehement dislike"; "violent passions"
(violent) crimson: characterized by violence or bloodshed; "writes of crimson deeds and barbaric days"- Andrea Parke; "fann'd by Conquest's crimson wing"- Thomas Gray; "convulsed with red rage"- Hudson Strode
(violently) in a violent manner; "they attacked violently"
wordnetweb.princeton.edu/perl/webwn
Violence is the expression of physical or verbal force against self or other, compelling action against one's will on pain of being hurt. Worldwide, violence is used as a tool of manipulation and also is an area of concern for law and culture which take attempts to suppress and stop it. ...
en.wikipedia.org/wiki/Violence
Extreme force; Action intended to cause destruction, pain, or suffering; Widespread fighting; Injustice, wrong
(violent) Involving extreme force or motion; Involving physical conflict; Likely to use physical force
en.wiktionary.org/wiki/violence
(VIOLENT) Showing very strong force. Acting with, marked by, or resulting from great force, energy or emotional intensity.
nawol.org/2008_Addictionary.html
Injurious use of physical force. A favored description of pro-life activities by necropimps to accomplish character assassination against the pro-lifers. The violence of prenatal child-killing is never described as such.
cul.detmich.com/glossary.html
Scenes involving aggressive conflict. May contain bloodless dismemberment
www.esrb.org/esrbratings_guide.asp
(Gewalt) is a conflict relationship that uses actual physical force to carry out one's own will.
www.ne.jp/asahi/moriyuki/abukuma/outline/outline_basic_conce